بیست و پنج بهمن، برایِ من، تولدی دوباره بهمن
عکس.ن: این عکس را که از بازگردانی کارت حافظه دوربین بدست آوردم یک نکته را نشان میدهد،که منطق منافقین و اراذل سبز، منطق سطل زباله است و بس.
پ.ن: در مورد ۲۵ بهمن ۸۹ حرف برای گفتن زیاد دارم، اما حس میکنم هرطور بیان بشه شکل و شمایل ریاکارانه به خود میگیره؛ پس بیخیال.
اما
گفتن این مطلب خالی از لطف نیست که حس میکنم ۲۵ بهمن ۸۹ سرآغاز زندگیِ
جدید و انگار دوباره متولد شدم. حتی جالب اینجاست که همسرم هم
امشب که شب ۲۵ بهمن هست از طرف خودش و امیرعلی کوچولومون برام هدیه تولد
خریده…
این عکسها هم سندی است به یادگار از اینکه “حسین قدیانی” و “میثم محمدحسنی” عکاسِ عکاس مسلمان شدند.
“با ولایت زنــده ایم، تا زنده ایم رزمنده ایم/ فان حزب الله هم الغالبون”
پ.ن۲:
عصر امروز “۲۵ بهمن ۹۰″ که در خیابان انقلاب، آزادی و همچنین خیابان نواب
تقاطع کلهر “محل مجروحیتم” میچرخیدم و گشت میزدم، بی شرف شدن و بی آبروشدن
فرقه سبز منافق رو دوباره نظاره میکردم و یادم افتاد از دوست عزیزم “عماد
بشرا” که خیلی دوستش دارم در این مطلب یادی نکردم! احتمالاً ندونید، اما
من و عماد بشرا هر دو باهم بودیم و مجروح شدیم، هرچند شاید کمتر از من
مجروح شد، اما اجر و ثوابش از من بیشتر است. چون بهتر از من است…
منبع : عكاس مسلمان
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ ساعت توسط Yousef
|