طلبه، پیرزن را بغل کرد و از آب عبور داد

اخیرا در شبکه های اجتماعی و رسانه ها تصاویری از حواشی مراسم خاکسپاری هوگو چاوز با حضور رئیس جمهور منتشر شده که نظرات متفاوتی راجع به آن منعکس شده است. وحید یامین پور در صفحه شخصی پلاس  خود، مطلبی نوشته است  که ذکر آن خالی از لطف نیست:
وحید یامین پور
دو طلبه داشتند کنار رودخانه ای راه می رفتند. پیرزنی کنار آب ایستاده بود و نمیتوانست از آب عبور کند. طلبه ی اول بی درنگ کفشهایش را درآورد پیرزن را گرفت و آنسوی آب به زمین گذاشت... .
طلبه ی دوم نگاه کرد و هر دو به راه افتادند. یکساعت بعد طلبه ی دوم سکوت را شکست و گفت هنوز دارم به این فکر میکنم که کاری که تو کردی اشکال شرعی نداشت؟
طلبه ی اول گفت: «من چند ثانیه بیشتر پیرزن را به دوش نگرفتم، اما گویا یکساعت است که از دوش تو پایین نیامده!»*
منبع: فرهنگ نیوز
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

چگونه خواب امام زمان (عج) را ببینیم ؟

امام زمان علیه السلام

شاگرد: استاد ، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟

استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!‏
خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم
کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم!
در ساحل رودخانه ای مشغول...

استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏
تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی...
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

چند جمله با خدا

خدا
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک بشم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

خدا
گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

خدا
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.


گفتم: دیگه روی توبه ندارم …
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

خدا
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.


گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

خدا

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

خدا
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم
من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش
بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .
:: خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

دو رفتار متفاوت امام حسین (ع) از دید حجت الاسلام قرائتی

یزید نامه نوشت که امام حسین باید بیعت کند. امام حسین علیه السلام هم سی نفر محافظ برداشت و به دور خانه استاندار یزید برد و فرمودند اگر داخل رفتم و مرا در فشار امضا گرفتن قرار داد، من الله اکبر می گویم و شما از در و دیوار داخل بریزید تا مرا در فشار قرار ندهد. همین امام حسین با پای خودش می رود کربلا و شهید می شود.

حجت الاسلام قرائتی در یکی از سخنرانی هایشان به تبیین اهمیت هدف در رفتارهای فردی و اجتماعی  پرداختند و گفتند:
حضرت امیرالمومنین می فرماید: به درستی که من محب شهادت هستم.
همان اسلامی که می گوید انسان باید عاشق شهادت باشد می گوید انسان باید از دشمن، خودش را حفظ کند.ما کفش به پا می کنیم تا پایمان آسیب نبیند. اما اگر لازم شد پا را در راه اسلام می دهیم.این طور نیست که بگوییم سر را می خواهیم در راه اسلام بدهیم پس از آن محافظت نکنیم.
یزید نامه نوشت که امام حسین باید بیعت کند. امام حسین علیه السلام هم سی نفر محافظ برداشت و به دور خانه استاندار یزید برد و فرمودند اگر داخل رفتم و مرا در فشار امضاءگرفتن قرار داد، من الله اکبر می گویم و شما از در و دیوار داخل بریزید تا مرا در فشار قرار ندهد. همین امام حسین با پای خودش می رود کربلا و شهید می شود و این بیانگر این است که در هر زمانی مکلف به انجام وظیفه مشخصی هستیم.

منبع: فرهنگ نیوز
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

پاسخ رهبری به‌ نامه دختر خردسال

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 77 به نامه مهرآمیز یک دختر خردسال پاسخ گفتند. در نامه زینب پهلوان دانش‌آموز سال دوم ابتدایی آمده است:

خدمت رهبر عزیزم، سلام

انشالله امیدوارم که حالتان خوب بوده باشد، از شما یک پند به یادگاری در صفحه زندگی خود می‌خواهم داشته باشم و به آن عمل کنم.

با تشکر
دختر کوچک شما زینب پهلوان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، در جواب او نوشتند:

دخترم!

به حرف پدر و مادر گوش کن. نماز را خوب بخوان، در درس خواندن کوشا پاش.

سید علی خامنه‌ای

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

اس ام اس امام زمان

دعا پشتِ دعا برای آمدنت / گناه پشتِ گناه برای نیامدنت
دل درگیر ، میان این دو انتخاب / کدام آخر ؟ آمدنت یا نیامدنت ؟


بنویس که هرچه نامه دادم نرسید / بنویس که یک نفر به دادم نرسید
بنویس قرار من و او هفته بعد / این جمعه که هرچه ایستادم نرسید . . .


امشب به جنون کشیده میلم برگرد
ای جاری ندبه در کمیلم برگرد
بی تو شب تاریک مرا نوری نیست
برگرد ستاره ی سهیلم برگرد . . .


مـا معتقدیم عشق سر خواهد زد / بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهـارده آیه نور / سوگند به زخمهای سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر میگردد / مهـدی به میان شیعه بـر میگردد . . .


ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من


بوی عطر یاس دارد جمعه ها / وعده دیدار دارد جمعه ها
جمعه ها بر عاشقان ایینه است / وعده گاه عاشقان ادینه است
جمعه ها دل یاد دلبر می کند / نغمه یا بن الحسن سر می کند . .


می نویسم که شب تار، سحر می گردد / یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد
این دیده نیست، لایق دیدارِ رویِ تو / چشمی دگر بده ، که تماشا کنم تو را . . .


بیا که لحظه لحظه ام انتظار می شود
دلم برای دیدنت بی قرار می شود
تمام هستی ام شده اسیر عشق پاک تو
بی تو هر لحظه دلم جریحه دار می شود . . .


کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد / برشوره زار دلهاباران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله راعوض کن / آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد . . .


از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید . . .
الهم عجل اولیک الفرج


ما منتظران لحظه دیداریم
از عطر گل محمدی سرشاریم
این حرمت و عزّت و سر افرازی را
از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم


یک روز ز کوی اسمان می آید
بر اسب سپید کهکشان می آید
از بس که زمین ز بیداد پر است
با تیغ علی(ع) صاحب زمان(عج) می آید


شنیدستم سلیمانی ز یک مور
قبول تحفه کرد ای مهدی نور
من آن مور ضعیف و ناتوانم
که جانم را برایت هدیه دارم

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

یك داستان شگفت درباره ی نماز

نقل شده است كه روزى ((سید هاشم)) امام جماعت مسجد ((سردوزك)) بعد از نماز به منبر رفت . در ضمن توصیه به لزوم حضور قلب در نماز، فرمود:

روزى پدرم مى خواست نماز جماعت بخواند و من هم جزء جماعت بودم . ناگاه مردى با هیاءت روستایى وارد شد، از صفوف جماعت عبور كرد تا به صف اول و پشت سر پدرم قرار گرفت . مؤ منین از اینكه یك نفر روستایى رفت و در صف اوّل ایستاد، ناراحت شدند، اما او اعتنایى نكرد. در ركعت دوم در حال قنوت ، قصد فرادا كرد و نمازش را به تنهایى به اتمام رساند و همانجا نشست و مشغول خوردن نان شد. چون نماز تمام شد، مردم از هر طرف به رفتار ناپسند او حمله و اعتراض كردند ولى او به كسى پاسخ نمى داد.

پدرم فرمود: چه خبر است ؟ به او گفتند: مردى روستایى و جاهل به مساءله ، به صف اوّل جماعت آمد و پشت سر شما اقتدا كرد و آنگاه وسط نماز، قصد فرادا كرد و هم اكنون نشسته و نان مى خورد.

پدرم به آن شخص گفت : چرا چنین كردى ؟

او در پاسخ گفت : سبب آن را آهسته به خودت بگویم یا در این جمع بگویم ؟

پدرم گفت : در حضور همه بگو.

گفت : من وارد این مسجد شدم به امید اینكه از فیض نماز جماعت با شما بهره مند شوم ، اما وقتى اقتدا كردم ، دیدم شما در وسط حمد، از نماز بیرون رفتید و در این خیال واقع شدید كه من پیر شده و از آمدن به مسجد عاجز شده ام لذا به الاغى نیاز دارم ، پس به میدان الاغ فروشها رفتید و خرى را انتخاب كردید و در ركعت دوم در خیال تدارك خوراك و تعیین جاى او بودید. بدین سبب من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما باشم ، لذا نماز خود را فرادا تمام كردم . این را بگفت و برفت .

پدرم بر سر خود زد و ناله كرد و گفت : این مرد بزرگى است ، او را نزد من بیاورید، با او كار دارم ، مردم رفتند كه او را بیاورند اما او ناپدید گردید و دیگر دیده نشد.

منبع: ستاد اقامه نماز
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

پوستر: یــا رسـول الله (ص)

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید


عبدالله بن عباس از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود:

لن تهلك امة انا فى اولها و عيسى بن مريم فى آخرها و المهدى فى وسطها.
امتى كه من در اول آنها و عيسى بن مريم در آخر آنها و مهدى در وسط آنها باشيم، هرگز هلاك نمى شوند.
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

سلام بر مهدی فاطمه (عج)

مهدی فاطمه نمی دانی که چه قدر دلم برای لحظه های آمدنت تنگ شده است .

ای کاش تو می آمدی بر شنزار قلبم می باریدی.

ای کاش تو می آمدی و با باریدن ابر کرامت یکباره وجودم را دریایی می کردی.

ای کاش تو می آمدی تا گلها نفس تازه می کشیدند و درختها روزی هزار بار سبز می شدند امروز باغ خیالم می تپید بیش از همیشه.

امروز دستهایم را به بوی نیایش به سوی تو دراز می کنم و آسمان بی کرانت را به وضوح لمس می کنم و دستهایم تا نهایت آسمان قد می کشند

و از چشمانم اقیانوس ها جاری می شوند.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

پاسخ های کوتاه اما خواندنی از سید حسن نصرالله

سوال: درباره این کلمات اولین نظری که به ذهنتان می‌رسد را بگویید.

حزب‌الله: جنبشی ایمانی، مبارک و فداکار.

نصرالله: بنده فقیری که از خداوند حسن عاقبت را می‌خواهد.

ایران: ام القری و مرکز اسلام و آغازگر اصلاحات و تغییر در زمان معاصر.

اسرائیل: غده سرطانی.

آمریکا: شیطان بزرگ.

شهادت: آرزوی هر عارف و عاشق.

مقاومت: راه مجاهدان و عاشقان.

لبنان: کشوری زیبا که زیباترین چیز در آن روحیه شهادت است.

فلسطین: سرزمین مقدسات و قبله مجاهدان و شهداء که امیدواریم آزاد شود.

عملیات استشهادی: عملیاتی که اگر در راه درست و مشروع باشد همان شهادت در راه خداوند است.

عملیات انتحاری: عملیاتی که در راه نادرست بوده و قتل نفس به شمار می‌‌آید که عاقبت آن نیز جهنم است.

امام خمینی(ره): احیاگر دین و برانگیزنده احیاگری است که همه آرزوی او را دارند.

امام موسی صدر: بر من و زندگی کودکی من تاثیر زیادی داشت و معتقدم که دگرگونی زیادی که در لبنان به وجود آمد به وی مربوط می‌شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: او مثل خورشید است که دنیا را پر از نور می‌کند.

خاورمیانه: منطقه مشکلات.

دانشگاه: کارخانه مردان و رهبران آینده.

حوزه علمیه: ضمانت دنیا و دین.

شیعه: یتیمان آل محمد(ص).

سنی: برادران ما در اسلام.

مسیحی: برادران ما در انسانیت.

صهیونیسم: پروژه‌ای که برای تاسیس اسرائیل ایجاد شد و در برگیرنده غده سرطانی.

محمد هادی[پسر شهید سید حسن نصرالله] : شهیدی که در دنیا و آخرت به او افتخار می‌کنم.

بیروت: پایتخت و سرزمینی که مقاومت از آنجا آغاز شد.

عماد مغنیه: شریک روح من.

سید عباس موسوی: استاد و پدر من.

پرز: شیطانی از شیاطین.

سید حسن نصرالله در پایان این مصاحبه از رهبر و مقامات جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایت از جنبش‌های مقاومت تقدیر و تشکر کرد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

یک روایت تکان دهنده از مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی


مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی، این روایت را نقل کردند: روزی فردی آمد خدمت امام معصوم و به ایشان عرض کرد: اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند، عاقبتش چگونه خواهد بود؟ امام در پاسخ به وی فرمودند: خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.

آن مرد دو مرتبه پرسید: اگر مریض نشد چه؟ امام مجدد فرمودند: خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه، کفاره ی گناهانش شود. آن مرد گفت: اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه؟ امام فرمودند: خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد، کفاره ی گناهان دوست ما باشد.

آن مرد گفت: اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه؟! امام فرمودند: خداوند همسر بدی به او می دهد تا آزار های آن همسر بد، کفاره ی گناهانش شود. آن مرد گفت: اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه؟ امام فرمودند: خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.

باز هم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت: و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه؟

امام فرمودند: به کوری چشم تو! ما او را شفاعت خواهیم کرد.
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

تصويري فوق العاده از مقام معظم رهبري در حال شعار دادن

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید

            هست خاموشی‌ات پر از فریاد 

                               در تو آرامشی است طوفانی

                                                      «الذی انزل السكینه» تو را

                                                                               كرده سرشار از فراوانی

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

پناه به ۴ ذکر در ۴ موقعیت مهم

امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى كسى كه از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد؟


در شگفتم براى كسى كه ترس بر او غلبه كرده ، چگونه به ذكر حسبنا الله و نعم الوكیل پناه نمى برد.

زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر یاد شده فرمود: پس (آن كسانى كه به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نكرد و به ذكر فوق تمسك جستند) همراه با نعمتى از جانب خداوند (عافیت ) و چیزى زائد بر آن (سود در تجارت ) بازگشتند و هیچگونه بدى به آنان نرسید.

***

و در شگفتم براى كسى كه اندوهگین است ، چگونه به ذكر لا اله الا انت سبحانك انّى كنت من الظالمین پناه نمى برد.

زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسك به ذكر یاد شده ) از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤ منین را نجات مى بخشیم .

***

و در شگفتم براى كسى كه مورد مكر و حیله واقع شده ، چگونه به ذكر أفوض ‍ امرى الى الله ان الله بصیر بالعباد پناه نمى برد.

زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل به دنبال ذكر فوق فرمود: پس خداوند (موسى را در اثر ذكر یاد شده ) از شر و مكر فرعونیان مصون داشت .

***

و در شگفتم براى كسى كه طالب دنیا و زیبایى هاى دنیاست ، چگونه به ذكر ما شاءالله لا قوة الا بالله پناه نمى برد.

زیرا به تحقیق شنیدم كه خداوند عزوجل بعد از ذكر یاد شده (از زبان مردى كه فاقد نعمتهاى دنیوى بود، خطاب به مردى كه از آن نعمتها بهره مند بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، كمتر از خود مى دانى پس امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.

منبع : افكارنیوز

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

وقتی در جامعه فقیر هست، انسان باید مراعات و ملاحظه کند

ازدواج در بیان مقام معظم رهبری

لباس عروس
این ننگ است که انسان یک پول گزافی بدهد ، چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند ، بعد بیاندازد دور ! آن هم با این وضعی که برخی مردم دارند . کرایه کردن لباس چه ایرادی دارد ؟

جهیزیه

جهیزیه برای دختر مایه ی عزت نیست . نگذارید جهیزیه ها را سنگین کنند . دخترها شما نگذارید ، عروس ها شما نگذارید ! این همه جنس گران میخواهید چی کنید ؟ شما نگاه کنید جهیزیه ی بهترین دختر عالم چیست ؟یک تکه حصیر ، یک تکه لیف خرما ، یک دست رخت خواب ، دستاس ، کوزه ، کاسه ! به قدری که دو نفر آدم با دست از این خانه به ان خانه بردند ! ...... نسخه ی طبیب را که نباید انسان بگذارد گوشه ی طاقچه نگاهش کند ! باید عمل کرد . اینها رزیم غذایی روح است .

سادگی مراسم ازدواج

در همه ی امور زندگی سادگی را رعایت کنید . اگر شما رفتید در آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشراف زمان طاغوت مراسم برگزار کردید نمی توانید بروید در خانه ی کوچکی با وسایل مختصر ! اینها جور در نمی آید .

ازدواج صحنه ی تفاخر نیست !

باب شده جدیدا که میگویند : جهیزیه ی ما فلان بود ، یا مثلا میگویند که عقد ما در فلان سالن یا هتل بود که کار بسیار بدی است . نه ! مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و همسایه بگیرید و مردم را دعوت کنید ! همین طور که همیشه بوده .

شما دختر و پسرها پیش قدم شوید ! بگویید ما نمی خواهیم . این مهمانیهای پر سرو صدا و تجملاتی کار طاغوتیها بود . وقتی در جامعه فقیر هست ، انسان باید مراعات و ملاحظه کند و از تشرفات و هزینه های سنگین اجتناب کند.
منبع : خبرنامه تیبان
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

بسم الله نور

با عرض سلام و عرض تبریك بمناسبت فرا رسیدن سال نو و عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا (س) ، آمدیم تا محكم تر و استوارتر از قبل (تا آخر) بایستیم ، انشاءالله .

خدا قسمت كرد این چند روز كه در خدمت شما نبودم ، نائب الزیاره شما در حرم مطهر امام رضا علیه السلام بودم . انشاءالله زیارت ایشان قسمت همه ی شما عاشقان باشه .

امسال نمیدونم چرا با همه ی سالها فرق داشت ، چون شاید سال تحویل مشهد مقدس بودم ، شاید هم چون رهبر عزیز (جانم فدای سید علی) تشریف آورده بودند مشهد ، شاید هم به خاطر این بود كه یه خورده بیشتر از سالهای قبل به تنهایی نیاز داشتم .


خلاصه جای همه ی شما اونجا خالی بود . موقع تحویل سال و اون موقع كه همه رو به حرم مطهر ایستاده بودیم اصلا از خاطر پاك یا كهنه نمیشه.

سوغات كه تونستم براتون بیارم یه از طرف حاج حسنعلی نخودكی به امام خمینی (ره) هست ، كه شاید شنیده یا دیده باشید ، ولی خیلی برام جالب بود و دوست داشتم حتما به عنوان سوغات اون را در اختیار شما قرار بدم.

خلاصه شده :
در مشهد مقدس و در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) امام خمینی (ره) از حاج حسنعلی نخودكی درخواست (علم) كیمیا میكنند .
حاج حسنعلی نخودكی رو به امام خمینی (ره) كرده و به ایشان فرمودند :اگر من (علم) كیمیا را به شما بدهم ، شما به هر چیزی كه دست بزنید (اراده كنید) طلا میشود.

امام خمینی (ره) حتی در آن زمان كه جوان بودند صداقت داشته اند و به حاج حسنعلی نخودكی می گویند كه من چنین قولی نمی توانم بدهم.
حاج حسنعلی نخودكی كه از سخن امام بسیار خوشحال شده بودند به امام گفتند كه چون شما نمی توانید كیمیا را حفظ كنید ، من بهتر از كیمیا به شما یاد میدهم :

اعمال زیر را بعد از نمازهای واجب انجام بده :
یک بار آیه الکرسی را تا «هوالعلی العظیم» می خوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گویی.
وبعد سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانی.
و بعد سه بار صلوات می گویی :اللهم صل علی محمد و آل محمد.
و بعد سه بار آیه مبارکه: ... وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ﴿۲﴾ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ﴿۳﴾؛ (طلاق/2 و 3)

(هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس برخداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است.) را می خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

مهمترین و به یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب در سال 90 از نظر شما

برای ورود به درگاه بر روی تصویر فوق كلیك نمائید

در سالی كه گذشت بیش از 60 صفحه از صفحات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به متن سخنان و پیام‌های ایشان اختصاص پیدا كرد. مرور این سخنان می‌تواند نكات و زوایای جدیدی از این سخنان و پیام‌ها را پدیدار كند. اگر شما نظراتتان را درباره مهم‌ترین و به یادماندنی‌ترین جمله رهبر انقلاب در سال 90 بیان كنید، نتیجه‌ی این ابراز نظرها، جالب توجه و حاوی نكات ارزشمندی خواهد بود.

حال، به نظر شما مهم‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین جمله‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالی كه گذشت، كدام جمله است؟
نظرتان را از طریق همین صفحه ارسال و یا به شماره 10001028 پیامك كنید تا در ذیل همین نوشته منتشر شود.
برای سهولت در انتخاب می‌توانید از صفحات «بیانات»، «پیام‌ها» و جستجو عبارت مورد نظر خود را بیابید.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ننه علی، از ما پیش شهیدان هیچ نگو


سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !


خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.

نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با "قربانعلی" ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.
این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!
 
 
اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن  درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود.

به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگذار خبر دار شود که عده ای با اسم ارزش ها ،چنان به جان بیت المال افتاده اند و آن را چنان با حرص و ولع می بلعند که جهانی انگشت حیرت به دهان گرفته است و تازه کلی هم طلبکار هستند و قیافه هایشان حق بجانب! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟

چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی!

 نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سرزمینش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد.
 

مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟
تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.

مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .

 

اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.


ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... .
 

آه ...! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که "پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند." و ادامه می دهی: "فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟"

راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که "خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند."


راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: "بعد از ما چه کردید؟" چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟  بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!


خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!

آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید!
چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟
نویسنده : جعفر محمدی

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

جگرم سوخت ، قلبم شكست و اشكم جاری شد

مادر جان ، فدات بشوم

قربان آن محبت و مهربانیت بشوم

بخدا حتی قبل از اینكه ازت چیزی بدونم ، ناخودآگاه ، با اولین نگاه

جگرم سوخت ، قلبم شكست و اشكم جاری شد

مباركت باشد ، مادر جان برای ما هم دعا كن و سلام ما را به شهدا و امام شهدا برسان

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

بیا بیا گل نرگس

بیا بیا گل نرگس جهان برای شماست / جهان به یمن وجودت به افتخار شماست

بیا بیا گل نرگس اگر چه بد کردیم  /  ولی تمام نظرها به لطف و جود شماست

بیا بیا گل نرگس که ندبه میخوانیم  /  اگرچه بر دلمان نیست ولی برای شماست

بیا بیا گل نرگس به آسمان سوگند  /  قسم به نام و نهادت علی به یاد شماست

بیا بیا گل نرگس زرنجمان تو بکاه  /  هزار همت و کاوه فدای راه شماست

بیا بیا گل نرگس به جان تشنه عشق  /  دعا دعای ظهور است که با نگاه شماست

بیا بیا گل نرگس که عهدها خواندیم  /  اگرچه هیچ نماندیم ولی به لطف شماست

بیا بیا گل نرگس و دستمان تو بگیر  /  که با ظهور وجودت جهان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس که در زلال دلی  /  و بین این همه دلها دلی برای شماست

بیا بیا گل نرگس که کوفیان رفتند  /   هزار نامه مصری که جان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس تو را به خاک بقیع  /  که قلب و روح جهانی به جستجوی شماست

بیا بیا گل نرگس بیا به دعوت یاس  /  که دست به پهلو نشسته به انتظار شماست

بیا بیا گل نرگس به مادرت زهرا   /  که جان برای شهادت به کربلای شماست

بیا بیا گل نرگس و العجل مولا   /  که این نوای هدایت و با نگاه شماست


شاعر: فخرالسادات تقی زاده
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

خاطره شنیدنی اکبر عبدی در اختتامیه جشنواره فجر

 
 

 
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
 

دلتنگتم ای یار ...

پیامبر اكرم (ص) :

خَیْرُ ما اُعْطىَ الرَّجُلُ الْمُؤْمِنُ خُلْقٌ حَسَنٌ وَ شَرُّ ما اُعْطِىَ الرَّجُلُ قَلْبُ سوءٍ فى صورَةٍ حَسَنَةٍ

بهترین چیز به مؤمن داده شده خوش اخلاقى

و بدترین چیز داده شده دلى بد در چهره‏اى زیباست

حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) اگر ناراحتی یا غم و غصه ای توی صورت کسی میدیدند حتی پیش آمده بود که نمازشان را نمی بستند تا یک جوری آن ناراحتی را برطرف کنند و صورت آن شخص را خوشحال ببینند، آن وقت نمازشان را می بستند.

آدم یک نفر را خوشحال کند همان موقع خدا ملک خلق می کند که او را از بلاها مصون دارد

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

راز موفقیت آیت‌الله مجتهدی تهرانی اززبان خودش

یک راه توسل، خواندن زیارت است. لا اقل جامعه صغیره را هر روز بخوانید. امام خمینی‌(ره) زیارت جامعه کبیره را ترک نمی‌کرد، ‌زیارت عاشورا را هرروز بخوانید، ولی نه با ۱۰۰لعن و ۱۰۰ سلام. این برای شما طلبه‌ها نیست (زیرا وقت درس و مباحثه و مطالعه و... شما را می‌گیرد، بلکه فقط به اصل زیارت بپردازید، مرحوم آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین قمی(ره) هر روز زیارت عاشورا را می‌خواندند.)

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

این است جواب خدا ؟!

هنرمند هنر خودش را دوست دارد، هنر که نمی تواند هنرمند را دوست بدارد. هنر فقط می تواند هنرمند را نشان بدهد. خدا مخلوقش را دوست دارد، مخلوق قادر نیست خدا را دوست بدارد. خلق محبوب خدا هستند و خالقشان را نشان می دهند.


حاج اسماعیل دولابی (رض)

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

حیوانات مسخ شده

حضرت علی (ع) از پیامبر اسلام (ص) پرسید‌ند: حیوانات مسخ شد‌ه کد‌امند ؟

پیامبر فرمود‌ند : سیزد‌ه تا ،

حضرت علی (ع) در خصوص علت مسخ شد‌نشان سوال فرمود‌ند و پیامبر اینچنین پاسخ فرمود‌ند .


برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید


فیل : مردی لوطی ( اهل لواط ) بود.

خرس : مرد مابونی بود که مردها را به خود می خواند.

خوک : عده ای نصرانی بودند که از خدا خواستند غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با این که خواسته شان عملی شد بر کفر خود افزودند.

میمون : کسانی بودند که روز شنبه بر خلاف دستور دینشان ماهی گرفتند.

مارماهی : مرد دیوثی بود که همسرش را در اختیار مردم میگذاشت.

سوسمار : بادیه نشینی بود که سر راه بر حاجیان میگرفت و اموالشان را می ربود.

شب پره : دزدی بود که خرماهای مردم را از سر درختان سرقت میکرد.

کرم سیاه : سخن چینی بود که میان دوستان جدایی می انداخت.

عقرب : مرد بدزبانی بود که هیچکس از نیش زبانش آسوده نبود.

عنکبوت : زنی بود خیانتکار به شوهر.

خرگوش : زنی بود که غسل حیض و غیره نمیکرد.

سهیل : گمرکچی یی بود در یمن.

زهره : زنی نصرانی بود و این زن همان است که هاروت و ماروت را فریفت.


مرحوم شیخ صدوق فرمود :

انسانهایی که مسخ میشوند بیش از سه روز زنده نمی مانند و تناسل هم نمی کنند حیواناتی که اینک مسخ شده نامیم به طور مجاز این نام بر آنها نهاده اند چون مسخ شده ها به این شکل بوده اند اما این که گوشت اینها حرام است برای همان شباهت به مسوخ است خدا خواسته از این گوشتها استفاده نکنند تا عذاب الهی در نظرشان بزرگ جلوه کند. 

منبع : نصایح صفحه 339 الی 340

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شهادت وارث نهضت عاشورا ، تسلیت باد

در حال بارگذاری فایل فلش ٬ لطفا صبور باشید ...

امام سجاد علیه السلام :


خدایا ٬ من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری ٬ من چون تویی را دارم ولی چون خودی را نداری.

شاید این جمعه بیاید ٬ شاید ...

انـتـظــار ...

به انتظار مهدی (عج) نباید نشست!
به انتظار مهدی (عج) باید ایستاد
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

باران حضور

آقا جون ، بی تو دیگر باران هم صفایی ندارد

مـهـدے جــان بـیـا


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ماه و محرم

از حلال ماه ، پرسیدم :چراقامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت : که ماه محرم است .

گفتم : که چیست محرم ؟
باناله گفت : ماه عزای اشرف اولادآدم است
.

السلام علیكم یااباصالح المهدى (عج)

السلام علیك یاامین الله فى ارض وحجته على عباده (یاصاحب الزمان آجرک الله)

ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم .


منبع : دلنوشته های منتظران ظهور

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ماجرای خواندنی راننده تاکسی و اختلاس 3000 میلیاردی

ماجرای خواندنی راننده تاکسی و اختلاس 3000 میلیاردی


توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند.

این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد : " دربـــــــــــــــــست " .
نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه 6000 تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری 1500 تومن میافتاد درحالی که کرایه خط فقط 550 تومن بود.

به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و ... .
کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات  بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم : 


در ادامه مطلب . . .

منبع : عصر ایران

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ادامه نوشته

همه فقط خدا

سعی كنیم ان شاءالله در زندگیمون ،

در همه حال و همیشه فكر و ذكرمون فقط یاد خدا باشه ،

كه در غیر این صورت خدایی نكرده چیزی غیر خدا ، فكر و ذهنمون را تسخیر می كنه .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

همانا تنها با یاد الله دلها آرام می گردد

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

صحبت های شیرین و بسیار با ارزش حضرت آیه الله بهجت (ره) در خصوص ظهور

صحبت های حضرت آیه الله بهجت (ره) در خصوص ظهور


راه خلاص شدن از گرفتاری ها ، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج) ؛ نه دعای همیشگی و لقلق زبان ... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شهدا شرمنده ایم ...

شهدا شرمنده ایم

گفتن این حرف درست

ولی تا بحال به این هم فكر كردید كه

شاید شهدا هم روزی به ما بگویند

شــرمــنــده ایــم ؟!

... آهسته تو دلت میگی ، نه ان‌شاءالله ؟! ...


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

آسـایشـ دو گـیـتـے تـفسیر ایـنــ دو حرفـــ استــ
 
The ease of two worlds is the explanation of these two words

بــــا دوســتـانــ مــروتــ بـــــا دشــمـنـانـــ مــــدارا
 
With friends, kindness; with enemies, courtesy

شرح بیت :

**- آسودگی در این جهان و جهان آخرت توضیح و درك معنی این دو سخن است ; رعایت مروت و انصاف در معاشرت با دوستان و رفق و مدارا با دشمنان ،تفسیر: شرح دادن ، بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن ،مروت : مردی ، مردانگی ،مدارا: نرمی ، ملاطفت ، مهربانی ،یعنی به حقوق دوستان تجاوز مكن و در برخورد با آنان انصاف و عدالت را رعایت كن و با دشمنان نرمش و مدارا داشته باش تا از بروز حوادث فی مابین پیشگیری كنی ، **
 
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

حضرت آیة الله بهجت (ره)


از حضرت آیة الله بهجت (ره) پرسیدند:

آقا! این همه راجع به جزیره خضراء بحث می شود، واقعا جزیره خضراء کجا است؟


ایشان فرمودند :

جزیره خضراء آن دلی است که امام زمان (عج) در آن تاب بیاورد ، اگر امام زمان (عج) در دلت آمد ، آن دل ، جزیره خضراء است .
مردم باید دور این بگردند ، کجا می گردی دنبال جزیره خضراء . امام زمان همراه توست ، چرا ما باید امام زمان (عج) را منحصر و محصور در آن جا بکنیم .
من بگویم امام زمان (عج) در جزیره ای در فلان کشور تشریف دارند ، نه خیر! یقین بدانید که امام زمان (ع) از رگ گردن ، به من و تو نزدیک تر است .
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

طلب از گم شدگان لب دریا می کرد

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

خدایا شكرت

همونطور كه بعد از تلاش ها و كارهای یه روز خسته كننده یه چایی قند پهلویِ داغ بهمون خیلی می چسبه و هر چه خستگی داریم را از تنمون برون می بره ،

همونطور هم ما با كارهای خیر و ثوابی (فقط! ، انجام واجبات و ترك محرمات) كه انجام میدیم ، رحمت و لطف خداوند را بیشتر نصیب خودمون میكنیم و با این كارمون قسمت كوچكی از الطاف بی دریغ خداوند را شاكر می شویم ، ان‌شاءالله .


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ماه رمضون رفت !

سلام ،

فقط اومدم اول به خودم بعد به شما بگم ،

ماه رمضون تمام شده ها ! ،

این شیطان لعین و رجیم الان آزاده و دیگه به زنجیر نیست ها ،

بیایید یكمی بیشتر حواسمون را جمع كنیم .

فقط همین .


 اللًّهُــمَ صَّــلِ عَــلَى مُحَمَّــدٍ وَ آلِ مُحَمَّــَد و عَجِّــلّ فَّرَجَهُــم

 اللًّهُــمَ عَــجِــل لِــوَلــیــکَ الــفَــرج

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

خدانگهدار ماه رمضان

  

سلام

از صبح تا حالا داشتم فکر میکردم چی بهتره که برای آخرین پست در ماه رمضان بگذارم

ولی چون اونقدر ناراحت و ملول از رفتن ماه رمضون هستم که دستم به نوشتن نمیره

فقط یک کم درد و دل مینویسم

خدایا ٬ ان‌شاءالله این ماه رمضان ٬ آخرین ماه رمضون عمرمون نباشه

خدایا ٬ اگر خدایی نکرده نتونستیم این قدرت را قدر بدونیم ٬ تا سال دیگه ما را برای ماه رمضون بعدی نگه دار

خدایا  ٬ چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار .

خدایا ٬ چرا همیشه ما دیر به فکر می افتیم و دیر قدر چیزی را که داریم می دونیم

کسی شاید در این ماه یک بار قرآن را خونده باشه ولی شاید کسی بیشتر ٬ ولی قطعا هر دوی این افراد ٬ فردای روز عید که ماه رمضون تمام میشه ٬ پیش خودشون میگن ای کاش یک بار بیشتر قرآن را خونده بودم ٬ ای کاش نماز شب های بیشتری را بیدار می موندم و می خوندم و ای کاش و ای کاش و همه اش برای بعضی ها حصرت هست و حصرت .

خدایا توفیق این دعا و معنویتی که در ماه رمضون بدست آوریدم تا ماه رمضون بعدی برامون حفظ بفرما

یا علی ـ خیلی التماس دعا دارم ـ نماز روز عید منتظر تک تک شما عزیزان هستم

ان‌شاءالله مثل روز قدس ٬ پرشورتر در نماز روز عید فطر شرکت کنید

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

طناب شیطان

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود و ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است...

کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟

جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.

طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،

طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.

سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:

اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.

مرد گفت طناب من کدام است ؟

ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم،

خطای تو را به حساب دیگران می گذارم …

مرد قبول کرد .

ابلیس خنده کنان گفت :

عجب ، با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت ! ! !


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شیعیان چرا ما را نمی خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره) می فرماید:

در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم ، با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم : آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد. حضرت فرمودند:

« شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند ،
اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد. »


بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد / دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا / ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...