پیامکهای آغاز امامت امام زمان (عج)

آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد

بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را                         به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو                      بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!

ای عشق! بیا كه سینه‌هامان شد چاك                    «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاك
چشمی كه تو را ندیده باشد كور است                    خون شد دل ما، «متی ترانا و نراك»

در تاك مگر شراب پنهان نشده؟                              در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟
ای بی‌خبران كه مُنكر صبح شدید                           در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟

زد اگر کسی در خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات
که به جستجوی نشانه‌ات، ز سحر شنیده بشارتی

شد بسته در هر دو جهان، از بس كه                خشكید زمین و آسمان، از بس كه
بد نیست اگر كمی خجالت بكشیم                 خون شد دل صاحب‌الزّمان، از بس كه...؟!

به نماز صبح و شبت سلام! و به نور در نَسَبت سلام!
و به خال کنج لبت سلام! که نشسته با چه ملاحتی!

سراپا كویریم و چشم ‌انتظاری                            كه یك روز، یكریز بر ما بباری

وسط «الست بربکم» شده‌ایم در نظر تو گم

                                                            دل ما پیاله، لب تو خم، زده‌ایم جام ولایتی

          تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی            

                                                      تو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتی

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی              که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی          چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی

امام عصر(عج) فرمودند:

اگر خواستار رشد و كمال‌ معنوى‌ باشى‌ هدایت‌ مى‌ شوى‌ ، و اگر طلب‌ كنى‌ مى‌ یابى‌ (بحار الأنوار، ج‌ 51، ص‌ 339)

 امام عصر(عج) فرمودند:

و اما در پیشامدها و مسایل‌ جدید به‌ راویان‌ حدیث‌ ما مراجعه‌ كنید ، زیرا كه‌ آنان‌ حجت‌ من‌ بر شما هستند و من‌ حجت‌ خدا بر آنان‌ هستم‌ . (بحار الأنوار، ج‌ 53، ص‌ 181)

امام عصر(عج) فرمودند:

 ملعون‌ است‌، ملعون‌ است‌ كسى‌ كه‌ نماز مغربش‌ را به‌ تأخیر بیندازد، تا زمانى‌ كه‌ ستارگان‌ آسمان‌ پدیدار شوند.(بحار الأنوار، ج‌ 52، ص‌ 15)

امام عصر(عج) فرمودند:

هر كس‌ در اجراى‌ اوامر خداوند كوشا باشد ، خدا نیز وى‌ را در دستیابى‌ به‌ حاجتش‌ یارى‌ مى‌ كند .(بحار الأنوار،ج‌51،ص331)

 امام عصر(عج) فرمودند:

همانا خدای تعالى‌ مردم‌ را بیهوده‌ نیافریده‌ و بدون‌ تكلیف‌ و جزا رهایشان‌ نكرده‌ است‌ .(الغیبة‌ للشیخ‌ الطوسی‌، ص‌ 174)

 امام عصر(عج) فرمودند:

زمان‌ ظ‌هور و فرج‌ ما با خداست، و تعیین‌ كنندگان‌ وقت‌ ظ‌هور، دروغگویانند.(بحار الأنوار، ج‌ 53، ص‌ 181)

بانک حدیث

تقارن آغاز فعالیت قسمت گـالـری تـصـاویـر مـهـدوی با تاج گذاری و آغاز امامت امام زمان (عج) را خدمت همه ی شما عزیزان تبریک عرض می کنم.

دعای سلامتی امام زمان (عج) در امشب ان شاءالله فراموش نشه
عزیز دل عالم و عالمیان، مهدی جان (عج) چشم انتظار ظهورت هستیم

منبع: تبیان
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد

سیدحمیدرضا برقعی

یا حبیب الباکین

      با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید

                 رباب ، با آب هم قافیه باشد

 

                روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند

                حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود

                هدف های روشنی داشت

 

                تنها تو بودی که خوب فهمیدی

                استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت

                شش ماه علی بودن را طاقت آوردی

                خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد

                حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد

                                        می رود بر می گردد

                                         می رود...

                با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد

                تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند

                رباب می رسد از راه

                 با نگاه

                بایک جملهء کوتاه

                 آقا خودتان که سالمید انشاالله...


شاعر: سیدحمیدرضا برقعی
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن یمین

امیر فخرالدین محمود (ابن یمین) فریومدی (متوفای 769 ق) شاعر پر آوازه شیعی در سده هشتم هجری، قصایدی در مدح ذوات مقدس معصومین (ع) دارد از جمله آن هاست:

بعد ازو، صاحب زمان کز سال های دیرباز
دیده ها در انتظار روی آن فرخّ لقاست
چون کند نور حضور او جهان را با صفا
هر کژی کاندر جهان باشد، شود یک باره راست
این بزرگان، هر یکی را در جناب ذوالجلال
از بزرگی، رفعتی فوق سماوات العُلاست
برامید آن که روز حشر ازین شاهان، یکی
گوید: این ابن یمین، از بندگان خاص ماست
این عنایت بس بود ابن یمین را، بهر آنک
هر که باشد بنده شان در این دو دنیا پادشاست.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابن حسام

ابن حسام خوسفی (متوفای 875 ق) شاعر پر آوازه آیینی در سده نهم هجری است. دیوان اشعار او از مناقب آل الله سرشار و معطر است، خصوصاً شیفتگی بسیاری را نسبت به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (ع) نشان می دهد:
ای صبا! افتان و خیزان تا به کی!          غالیه بر خاک ریزان، تا به کی؟!
قصه از شاه ولایت گوی و بس         داستان پور دستان تا به کی؟!
عالم از ظلمت، سواد شب گرفت          آخر ای خورشید تابان! تا به کی؟!
مرحبا ای مهدی آخر زمان!          آشکارا باش، پنهان تا به کی؟!
ابن حسام سه ترکیب بندِ مناقبی در ستایش حضرت ولی عصر (عج) دارد که در پیشینه شعر مهدوی در زبان فارسی بی سابقه است.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

اس ام اس امام زمان

دعا پشتِ دعا برای آمدنت / گناه پشتِ گناه برای نیامدنت
دل درگیر ، میان این دو انتخاب / کدام آخر ؟ آمدنت یا نیامدنت ؟


بنویس که هرچه نامه دادم نرسید / بنویس که یک نفر به دادم نرسید
بنویس قرار من و او هفته بعد / این جمعه که هرچه ایستادم نرسید . . .


امشب به جنون کشیده میلم برگرد
ای جاری ندبه در کمیلم برگرد
بی تو شب تاریک مرا نوری نیست
برگرد ستاره ی سهیلم برگرد . . .


مـا معتقدیم عشق سر خواهد زد / بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهـارده آیه نور / سوگند به زخمهای سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر میگردد / مهـدی به میان شیعه بـر میگردد . . .


ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من


بوی عطر یاس دارد جمعه ها / وعده دیدار دارد جمعه ها
جمعه ها بر عاشقان ایینه است / وعده گاه عاشقان ادینه است
جمعه ها دل یاد دلبر می کند / نغمه یا بن الحسن سر می کند . .


می نویسم که شب تار، سحر می گردد / یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد
این دیده نیست، لایق دیدارِ رویِ تو / چشمی دگر بده ، که تماشا کنم تو را . . .


بیا که لحظه لحظه ام انتظار می شود
دلم برای دیدنت بی قرار می شود
تمام هستی ام شده اسیر عشق پاک تو
بی تو هر لحظه دلم جریحه دار می شود . . .


کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد / برشوره زار دلهاباران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله راعوض کن / آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد . . .


از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید . . .
الهم عجل اولیک الفرج


ما منتظران لحظه دیداریم
از عطر گل محمدی سرشاریم
این حرمت و عزّت و سر افرازی را
از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم


یک روز ز کوی اسمان می آید
بر اسب سپید کهکشان می آید
از بس که زمین ز بیداد پر است
با تیغ علی(ع) صاحب زمان(عج) می آید


شنیدستم سلیمانی ز یک مور
قبول تحفه کرد ای مهدی نور
من آن مور ضعیف و ناتوانم
که جانم را برایت هدیه دارم

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

نشنیدیم چیزی ارزان شود | به روایت گل آقا سال 71

از نو، همه اجناس به بازار گران شد
گردید گران، آن چه که ده بار گران شد
کالای به دکان و توی حجره و پستو
هم جنس تلنبار به انبار گران شد
پوشاک گران گشت به مانند خوراکی
دارو ز برای من بیمار گران شد
نان گشته سبک وزن، که یک نوع گرانی است
بر گرده ما بار، به تکرار گران شد!
آن سبزی از شام بجا مانده که بوده است
در روز مرا قاتق ناهار گران شد
گر گوجه فرنگی است گران جای عجب نیست
چون مال فرنگ است به ناچار گران شد
هرگز نشنیدیم شود اندکی ارزان
هرچیز که هر روز به خروار گران شد
می‌گفت چنین با خر خود مرد دهاتی
ای خر، ز برای تو هم افسار گران شد
امسال مرو نیز ز دست ای کت و شلوار
یکسال بمان، چون کت و شلوار گران شد

گل آقا. شماره 84. تابستان 1371
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر: مهدی جان بیا

جمعه هایم بی تو بی معناست، مهدی جان بیا
دل درون سینه ام تنهاست، مهدی جان بیا

در فراقت می چکد اشک روان از دیده ام
حال و روز خلوتم غوغاست، مهدی جان بیا

یاد پرشور تو زینب بخش افکار من است
دم به دم نام تو بر لب هاست، مهدی جان بیا

بی وجود تو ندارد کل هستی رنگ و بو
این جهان با بودنت زیباست، مهدی جان بیا

گرچه دیدارت میسر نیست بر چشمان من
این دل اما با غمت شیداست، مهدی جان بیا

دست های التماسم در دعای ندبه ها
خود نشان غصه در دنیاست، مهدی جان

جمکران قلب من دارالولای عشق توست
مجلس شوقت در آن برپاست، مهدی جان بیا

تا همان صبح ظهورت انتظارت می کشم
آرزویم دیدن مولاست، مهدی جان بیا

داغ غربت عاشقان مخلصت را خسته کرد
چشم بر در حضرت زهراست، مهدی جان بیا
منبع: کانون صبح قریب دانشگاه سمنان
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

قامت تو / شعر در مرح پیامبر عظیم شأن محمد مصطفی (ص)

رکاب آفرینش را نگین هستی، پیمبر جان!
ستون آسمان ها و زمین هستی، پیمبر جان!

تو را با دست خود چیده خدا از باغ «ما أدراک»
نمی فهمم تو را که دستچین هستی، پیمبر جان!

جهان گردی است که از یک تکان دامنت برخاست
جهان جسم است و تو جان آفرین هستی، پیمبر جان!

نه تنها چرخ این دنیا به دستان تو می چرخد
که فرماندار روز واپسین هستی، پیمبر جان!

حصیری ساده و پوسیده فرش زیر پایت بود
اگرچه ساکن عرش برین هستی، پیمبر جان!

همان آغوش در آغوش باشد «قاب قوسین»ات
تو با ذات خداوندی عجین هستی، پیمبر جان!

همه پیغمبران، عیسی و موسی، نوح، ابراهیم
خبر دادند؛ ختم المرسلین هستی، پیمبر جان!

کسی که پشت بر تو کرد اسیر سایه خود شد
در این ظلمت سرا نور مبین هستی، پیمبر جان!

کتابت هست، نورت هست، احساس حضورت هست
نمی دانم کجا اما یقین، هستی! پیمبر جان!

تو را کفّار جاهل هم قبولت داشتند آقا
که بودی شُهره در شَهرت: امین هستی! پیمبر جان!

نیفتد چین به پیشانی تو از این جسارت ها
کف موج است و تو دریا جبین هستی، پیمبر جان!

نگیرد پنجه گرگان به روی نور افشانت
تو ماهی و فراتر از زمین هستی، پیمبر جان!

همان ماهی که طوفانی کند دریای امّت را
خروش موج های مسلمین هستی، پیمبر جان!

«أشدّاء علی الکفّار» ما را یادشان رفته
تو از بس «رحمه للعالمین» هستی، پیمبر جان!

همین خُلق عظیمت مفلسان را می کند گستاخ
همین بودی از آن اول، همین هستی، پیمبر جان!

به یک آن جذبه ی مهری، به یک آن آیه ی قهری
به وقتش آنچنان و اینچنین هستی، پیمبر جان!

اُحد یک بار بود و بدر و خیبر می شود تکرار
تو دست فتح حق در آستین هستی، پیمبر جان!

هلا! باشد جواب دشمنت با حیدر کرّار
تو هستی امیرالمومنین هستی، پیمبر جان!

شاعر: محمد رسولی

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

بیا بیا گل نرگس

بیا بیا گل نرگس جهان برای شماست / جهان به یمن وجودت به افتخار شماست

بیا بیا گل نرگس اگر چه بد کردیم  /  ولی تمام نظرها به لطف و جود شماست

بیا بیا گل نرگس که ندبه میخوانیم  /  اگرچه بر دلمان نیست ولی برای شماست

بیا بیا گل نرگس به آسمان سوگند  /  قسم به نام و نهادت علی به یاد شماست

بیا بیا گل نرگس زرنجمان تو بکاه  /  هزار همت و کاوه فدای راه شماست

بیا بیا گل نرگس به جان تشنه عشق  /  دعا دعای ظهور است که با نگاه شماست

بیا بیا گل نرگس که عهدها خواندیم  /  اگرچه هیچ نماندیم ولی به لطف شماست

بیا بیا گل نرگس و دستمان تو بگیر  /  که با ظهور وجودت جهان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس که در زلال دلی  /  و بین این همه دلها دلی برای شماست

بیا بیا گل نرگس که کوفیان رفتند  /   هزار نامه مصری که جان فدای شماست

بیا بیا گل نرگس تو را به خاک بقیع  /  که قلب و روح جهانی به جستجوی شماست

بیا بیا گل نرگس بیا به دعوت یاس  /  که دست به پهلو نشسته به انتظار شماست

بیا بیا گل نرگس به مادرت زهرا   /  که جان برای شهادت به کربلای شماست

بیا بیا گل نرگس و العجل مولا   /  که این نوای هدایت و با نگاه شماست


شاعر: فخرالسادات تقی زاده
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

صدر همه حوائج : "  اللًّهُــمَ عَــجِــل لِــوَلــیــکَ الــفَــرج  "

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید


سر خوش آن عیدی که آن بانی نور     از کنار کعبه بنماید ظهور

قلب ها را مهر هم عهدی زند     از حرم بانگ اناالمهدی زند


سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها، حضرت مهـدی مـوعـود(عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبریك و تهنیت باد.


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (غریب سامرا)

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید


چه غریب است هنگامه رفتن تو ای بهار کوتاه، یا ابا محمد!


هنوز کوچه‌های مدینه و سامرا، تو را در ذهن خود مرور میکنند. پرنده خوش‌نوای معرفتت را آن هنگام که در تنگنای زندان به بند کشیدند، گویا چشمانشان توان دیدن نور هدایتت را نداشت؛ گر چه مرغ خوشخوان علم و حکمتت، عباسیان را نیز محتاج محضرت کرده بود.

 

امروز با تمام توان گریه می کنیم                        همراه با امام زمان گریه می کنیم

در پشت دسته های عزا سوی سامرا                 در لابلای سینه زنان گریه می کنیم

    در غصه اسارت مردی که سالها                     از او نبوده نام و نشان گریه می کنیم


منبع مطالب : تبیان

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

گل زهرا


                    تا ترا دارم غمى از محنت دنیا ندارم
در محافل جذبه ى شوق تو من را مى کشاند                 

                    دلخوشم از زندگانى تا که دریابم زمانت
شکر لله دو ختم چشم تمنایم بسویت                   

                    مونس وآرام جانم در همه عالم توئى تو
گر به صحرا مى روم یا دشت، دنبال تو گردم                   

                    (ملتجى) گوید خدایا از تو در ادوار عمرم 
 وحشتى از هول قبر وسختى فردا ندارم                    

                    ورنه کارى با کسى از مردم دنیا ندارم
آرزوئى غیر از این از قادر یکتا ندارم                    

                    چشم بر حور وقصور وجنت المأوا ندارم
تکیه گاهى غیر تو در روز وانفسا ندارم                    

                    ورنه قصد لذتى از گردش صحرا ندارم
حاجتى جز آشنائى با گل زهرا ندارم                   
 
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

تکیه بر کعبه

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
نا خود آگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندی است که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد
جمکران نقطه امید جهان شد که در آن
هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد

(سید حمید رضا برقعی)
منبع : پایگاه تخصصی تبیان مهدویت
شاید این جمعه بیایید ، شاید ...

هر جمعه ...

برای مشاهده تصویر در اندازه ی واقعی ، بر روی آن كلیك نمائید


روزی هزار بار دلت را شکسته‌ام

بی خود به انتظار وصالت نشسته‌ام

هر بار این تو یی که رسیدی و در زدی

هر بار این منم که در خانه بسته‌ام

هر جمعه قول می‌دهم آدم شوم ولی...

هم عهد خویش ، هم دلتان را شکسته‌ام 


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

بهونه ی آقا

 
بهونه ی آقا

 


دلم عمریه می گیره بهونه
می خواد دل بکنه ازین زمونه تویی فانوس روشن تو شبه تارواسه این دل سرگشته بی یاردیگه وقتشه که بارون بباره بریزه رو سرت شبا ستاره شبای انتظار شبای دلتنگ که می زنه به شیشه دلم سنگای تو هستی این دل شکسته من نای نفسهای خسته من چشمای در خون نشسته من ای جان
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

برای مشاهده تصویر در اندازه ی واقعی ، بر روی آن كلیك نمائید

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

برای مشاهده تصویر در اندازه ی واقعی ، بر روی آن كلیك نمائید

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست

خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست

چرا که


خونی که در رگ ماست

و پولی که کم و زیاد داریم

و پدر و مادرمان

و فرزندان مان

و همه هستی مان

جان ناقابل مان

و مختصر آبرویی که داریم

همه و همه

از آن خامنه ای است

که با این کلکسیون

با این همه ثروت

ویلا ندارد… بیت دارد…

و حسینیه امام خمینی دارد

و چفیه دارد

و عصایی که چوبش از شجره طوباست

و دست مجروحی

که ریشه در “کف العباس” دارد


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

خواجه عبدالله انصاری (پیر هرات) :


آنکس که تو را شناخت جان را چه کند                         

                          فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                         

                          دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

آسـایشـ دو گـیـتـے تـفسیر ایـنــ دو حرفـــ استــ
 
The ease of two worlds is the explanation of these two words

بــــا دوســتـانــ مــروتــ بـــــا دشــمـنـانـــ مــــدارا
 
With friends, kindness; with enemies, courtesy

شرح بیت :

**- آسودگی در این جهان و جهان آخرت توضیح و درك معنی این دو سخن است ; رعایت مروت و انصاف در معاشرت با دوستان و رفق و مدارا با دشمنان ،تفسیر: شرح دادن ، بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن ،مروت : مردی ، مردانگی ،مدارا: نرمی ، ملاطفت ، مهربانی ،یعنی به حقوق دوستان تجاوز مكن و در برخورد با آنان انصاف و عدالت را رعایت كن و با دشمنان نرمش و مدارا داشته باش تا از بروز حوادث فی مابین پیشگیری كنی ، **
 
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شعر

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
                                            گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم         
                                                 گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم           
                                            گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن       
                                               گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن  
                                                   گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن        
                                            گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه          
                                               گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان         
                                               گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
 
گفتم به جان مادرت من را دعا کن       
                                                 گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم       
                                               گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن      
                                             گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان            
                                                  گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن        
                                                  گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم       
                                                     گفتا که روز وصل را در انتظارم
شاید این جمعه بیاد ، شاید ...

ائمه بقیع

بشكند دستی كـه ویـران كـرد ایـن گلخانه را                                           

                                            در عــزا بنشاند او ، شـمـع و گـــل و پــروانــه را

بشكند دستی كه هتك حرمت این خانه كرد                                           

                                            شیعه را سوزاند ، خون در قلب صاحبخانه كرد


هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع تسلت باد


اس ام اس ارسالی از طرف : پدر بزرگوارم

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شیعیان چرا ما را نمی خواهند؟!

مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره) می فرماید:

در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم ، با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم : آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد. حضرت فرمودند:

« شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند ،
اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد. »


بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد / دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا / ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد


شاید این جمعه بیاید ، شاید ...