ابوالادیان

فرهنگ الفبایی مهدویت

 از کسانی است که بر جنازه امام حسن عسکری (ع) نماز خوانده و در مراسم تشییع جنازه، حضرت بقیه الله (ع) را دیده است. می گوید: وارد خانه امام حسن عسکری (ع) شدیم و با جنازه آن حضرت مواجه گشتیم. برادر امام حسن عسکری (جعفر کذاب) جلو آمد که بر نعش برادر نماز بخواند. چون دست ها را برای تکبیر بالا برد، کودکی در صحن خانه ظاهر شد و عبای جعفر را گرفت و کشید، و در آن حال فرمود: ای عمو! برو عقب. برای نماز پدرم من از همه شایسته ترم. جعفر در حالی که رنگش پریده بود، خود را به عقب کشید و آن کودک بر جنازه پدرش نماز گزارد. آن گاه جنازه امام (ع) در کنار قبرِ پدر بزرگوارش امام هادی (ع) دفن شد.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابراهيم بن محمد همداني

از وکلای ناحیه مقدسه و ازخواص صحابه ائمه اطهار (ع) است. در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم می‌زیست . در موارد متعددی که نام او نقل شده است ، همه جا وی را مردی موثق خوانده اند. همچنین فرزندان و احفاد وی علی بن ابراهیم ، محمد بن ابراهیم ، محمد به علی بن ابراهیم وقاسم بن محمد بن علی بن ابراهیم ، همه ازخواص اصحاب ائمه (ع) و وکلای ناحیه مقدسه بوده اند . نسبت او به شهر همدان در ایران است ، نه همدان که نام قبیله ای است در یمن و جنوب عربستان .

وی چهل مرتبه به حج مشرف شده است . با امام رضا، امام جواد، امام هادی  و امام عسگری (ع) هم عصر بوده  و از طرف امام جواد (ع) وکالت داشته و در یکی از نامه های امام جواد (ع) به او آمده است: به دوستانم در همدان نامه نوشتم و در آن نامه به آنان دستور دادم که از تو پیروی کنند و به آن ها تذکر دادم که جز تو من نماینده ای در همدان ندارم.

بدون اینکه از امام عصر (ع) درباره او سوالی بشود ، توقیعی در وثاقت و مورد اطمینان بودن او صادر شده است ، و این بدان جهت بوده است که وی از بزرگان شیعه بوده که در مدح بیشتر آ ن ها از سوی ائمه اطهار (ع) مطالبی صادر شده است.
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

ابراهیم بن محمد تبریزی

از کسانی است که حضرت مهدی (ع) را زیارت کرده و بر جنازه پدر حضرت نماز خوانده است.می گوید : روز رحلت امام حسن عسکری (ع) در سامرا وارد دودمان امامت شدم . جنازه آن حضرت را آوردند و ما 39 نفر بودیم که یک کودک به ظاهر ده ساله بیرون آمد. عبای خود را به سر مبارکش کشیده بود . هنگامی که در صحن خانه ظاهر شد ، همه ما پیش از آن که او را بشناسیم ، در مقابل شکوه و هیبت ، عظمت و وقارش بی اختیار بپا خاستیم . در برابر جنازه ایستاد و همگی در پشت سرش صف کشیدیم و به امامت او بر پدر بزرگوارش نماز خواندیم . چون از نماز فارغ شد، به یکی از اطاق های منزل وارد شد که از غیر آن بیرون امده بود.

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

آمادگی برای غیبت

بعد از امام هشتم ، دیگر امامان معصوم برای همگان ظاهر نمی شدند . بلكه فقط برای خواص شیعه، آن هم در موارد خواص ، ظاهر می شدند. حتی پاسخ سوالات و رفع نیازمندی های آنها را غالبا از پشت پرده انجام می دادند ، تا شیعیان را برای غیبت ولی عصر (عج) آموزش دهند و آماده كنند .

در پرتو همین تجربه و تمرین بود كه غیبت امام برای شیعیان گران نبود ، در صورتی كه برای دیگران سخت و دشوار بود ، زیرا آنها از چنین دوران تمرین ، بی بهره بودند . هر چه دوران غیبت صغری نزدیكتر می شد، استتار امامان بیشتر می گردید و لذا می بینیم در زمان امام هادی و امام عسكری (ع) این مسأله محسوس تر و ملموس تر است .

مسعودی می نویسد: «روایت شده كه امام هادی (ع) غیر از عده ی كمی از یاران خود ، از نظر اغلب شیعیان غایب بود. موقعی كه امر امامت به امام حسن عسكری (ع) واگذار شد ، آن حضرت با خواص شیعیان خود و غیر آنان از پشت پرده صحبت میكرد . علت این كه آن حضرت و پدر بزرگوارش این عمل را انجام می دادند ، این بود كه مقدمه ی غایب شدن امام زمان (عج) را فراهم كرده باشند تا شیعیان با این موضوع مأنوس شوند و منكر غایب شدن امام نشوند و مردم به پنهان بودن امام عادت كنند .»

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (غریب سامرا)

برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر كلیك نمائید


چه غریب است هنگامه رفتن تو ای بهار کوتاه، یا ابا محمد!


هنوز کوچه‌های مدینه و سامرا، تو را در ذهن خود مرور میکنند. پرنده خوش‌نوای معرفتت را آن هنگام که در تنگنای زندان به بند کشیدند، گویا چشمانشان توان دیدن نور هدایتت را نداشت؛ گر چه مرغ خوشخوان علم و حکمتت، عباسیان را نیز محتاج محضرت کرده بود.

 

امروز با تمام توان گریه می کنیم                        همراه با امام زمان گریه می کنیم

در پشت دسته های عزا سوی سامرا                 در لابلای سینه زنان گریه می کنیم

    در غصه اسارت مردی که سالها                     از او نبوده نام و نشان گریه می کنیم


منبع مطالب : تبیان

شاید این جمعه بیاید ، شاید ...