ابن خلدون
«ابوزید عبدالرحمن بن محمد» معروف به «ابن خلدون» از
بزرگان و حکما و مورخان معروف (متولد 732 هـ.ق در تونس و متوفی 806 یا 808
هـق) است. کتاب تاریخی او موسوم به «العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی
ایام العرب و العجم و البربر» در هفت جلد، معروف است.
وی، تنها کسی است که در مقدمه کتاب تاریخ خود احادیث مربوط به امام زمان (ع) را با حدیث مجعولِ «لامَهدی اِلا عیسی بن مریم» مورد ایراد قرار می دهد. چون در عصر «ابن خلدون» نظر به شرایط خاصی که در جهان اسلام پیش آمده و تب مهدی پرستی بالا گرفته بود، افراد فرصت طلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان «مهدی موعود» استفاده می کردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوء استفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بی اعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. «ابن خلدون»، فصلی از کتاب خود بالغ بر بیست صفحه را به بحث درباره مهدویت و انتظار منجی موعود، اختصاص داده و به نقل و نقد از احادیث سی و شش گانه ای که بزرگان علم و حدیث، آن ها را درباره ظهور حضرت مهدی (ع) یادآور شده اند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل می نویسد:
«آن چه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در آخرالزمان، مردی از خاندان پیامبر، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی می نامند.» در پاسخ ابن خلدون گفته اند:
وی، تنها کسی است که در مقدمه کتاب تاریخ خود احادیث مربوط به امام زمان (ع) را با حدیث مجعولِ «لامَهدی اِلا عیسی بن مریم» مورد ایراد قرار می دهد. چون در عصر «ابن خلدون» نظر به شرایط خاصی که در جهان اسلام پیش آمده و تب مهدی پرستی بالا گرفته بود، افراد فرصت طلب برای پیشبرد اهداف خود از عنوان «مهدی موعود» استفاده می کردند، لذا ابن خلدون به خاطر سوء استفاده از این حقیقت، به خود عقیده نیز بی اعتقاد شده و در صحت احادیث شبهه کرده است. «ابن خلدون»، فصلی از کتاب خود بالغ بر بیست صفحه را به بحث درباره مهدویت و انتظار منجی موعود، اختصاص داده و به نقل و نقد از احادیث سی و شش گانه ای که بزرگان علم و حدیث، آن ها را درباره ظهور حضرت مهدی (ع) یادآور شده اند، پرداخته است. او در سرآغاز همین فصل می نویسد:
«آن چه در میان عموم مسلمانان به مرور زمان، شهرت یافته این است که ناچار باید در آخرالزمان، مردی از خاندان پیامبر، ظهور کند و دین را تأیید بخشد و عدل و داد را آشکار سازد و او را مهدی می نامند.» در پاسخ ابن خلدون گفته اند:
اولاً: تعداد احادیث، منحصر به این سی و شش حدیث نیست که او در کتاب خود
آورده است ثانیاً: بسیاری از علمای بزرگ اهل تسنن، احادیث مهدی را متواتر
دانسته اند. ثالثاً: سوء استفاده از یک حقیقت، دلیل بر باطل بودن آن حقیقت
نمی شود، بلکه خود این موضوع، دلیل بر اصالت مهدویت است. اگر چیزی اصالت
نداشته باشد، هرگز تقلبی آن یافت نمی شود.
بسیاری گفته اند انگیزه مخالفت «ابن خلدون» با این احادیث، تعصب های خاص مذهبی و پاره ای از مصلحت اندیشی های بی دلیل است. البته برخی گفته اند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان اسلام، گفتار او را ردّ کرده اند، به ویژه «ابن عبدالمؤمن» که کتاب ویژه ای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است.
بسیاری گفته اند انگیزه مخالفت «ابن خلدون» با این احادیث، تعصب های خاص مذهبی و پاره ای از مصلحت اندیشی های بی دلیل است. البته برخی گفته اند: تحلیل سیاسی از مقدمه او گویای این است که انکار او جنبه سیاسی دارد، زیرا در برابر فاطمیین که ادعای مهدویت کرده بودند، او هم انکار مهدویت کرد. اما بزرگان و دانشمندان اسلام، گفتار او را ردّ کرده اند، به ویژه «ابن عبدالمؤمن» که کتاب ویژه ای نوشته و سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است.
شاید این جمعه بیاید ، شاید ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۸/۰۸ ساعت توسط Yousef
|